گشتالتي ها باور داشتند كه ارگانيسم چيزي به تجربه مي افزايد كه در داده هاي حسي وجود ندارد و آن چيز سازمان ( confignization ) است . ( 2 ص 291 ) گشتالت واژه اي آلماني است كه براي انگاره ( configuration ) ،سازمان ، الگو ، شكل يا شكل بندي ، وضع ، هيأت گل و طرح بكار رود و هيچ ترجمه ي دقيقي در انگليسي ندارد ( 1 ص 199 ) ولي اين اصطلاح براي گشتالتي ها بيش از اينها معني مي دهد ( 2563 ) كهلر در تباب خود با عنوان روان شناسي گشتالت خاطر نشان كرد كه اين اصطلاح به دو شكل مختلف در آلمان به كار مي رود ...
گشتالتي ها باور داشتند كه ارگانيسم چيزي به تجربه مي افزايد كه در داده هاي حسي وجود ندارد و آن چيز سازمان ( confignization ) است . ( 2 ص 291 ) گشتالت واژه اي آلماني است كه براي انگاره ( configuration ) ،سازمان ، الگو ، شكل يا شكل بندي ، وضع ، هيأت گل و طرح بكار رود و هيچ ترجمه ي دقيقي در انگليسي ندارد ( 1 ص 199 ) ولي اين اصطلاح براي گشتالتي ها بيش از اينها معني مي دهد ( 2563 ) كهلر در تباب خود با عنوان روان شناسي گشتالت خاطر نشان كرد كه اين اصطلاح به دو شكل مختلف در آلمان به كار مي رود ...